اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قطان . علی بن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم بن یحیی کتامی ، مشهور به ابن قطان و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کتامی (ابن محمد بن عبدالملک بن ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
قاسم علی زرکش . [ س ِ ع َ زَ ک َ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان عصر سلطان حسین میرزا است . وی از جمله ٔ اجله ٔ علماء کرام است و به کرم ذاتی و سخا...
علی دوست طغائی . [ ع َ ی ِ طُ ] (اِخ ) وی و «اوزون حسن » در سال 888 هَ . ق . امارت اخسی و مرغینان را به عهده داشتند. و در الذریعه آمده است ...
علی رکاب سالار. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بغدادی جوهری ، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علم الدین جوهری شود.
علی حکیم آبادی . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالعظیم تبریزی خیابانی حکیم آبادی . رجوع به علی تبریزی شود.
علی حناوی زاده . [ ع َ ی ِ ح ِن ْ نا دَ/ دِ ] (اِخ ) ابن محمد حناوی زاده ، ملقّب به علاءالدین . نام او در کشف الظنون به صورت «علی بن امراﷲ حن...
علی صاحب الزنج . [ ع َ ی ِ ح ِ بُزْ زَ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد علوی . مشهور به صاحب الزنج . رجوع به صاحب الزنج شود.
علی شاه بنگالی . [ ع َ هَِ ب َ ] (اِخ ) ملقب به علاءالدین . سومین تن از سلاطین بنگاله ٔ غربی . رجوع به علاءالدین (علی شاه ) شود.
علی شاه تبریزی . [ ع َ هَِ ت َ ] (اِخ ) (خواجه ...) ملقب به تاج الدین جیلانی یا علیشاه جیلانی . وزیر سلطان محمد خدابنده . رجوع به تاج الدین ...
علی شاه جیلانی . [ ع َ هَِ ] (اِخ ) (خواجه ...) یا تبریزی . ملقب به تاج الدین . وزیر سلطان محمد خدابنده . رجوع به تاج الدین علیشاه جیلانی شود...
علی سیاه خراب . [ ع َ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور، بخش صحنه ، شهرستان کرمانشاهان . واقع در 24هزارگزی شمال باختری صحنه ، و 4هزارگزی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.