علی اشبیلی
نویسه گردانی:
ʽLY ʼŠBYLY
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . نحوی بود و در بیست وپنجم ربیعالاخر سال 680 هَ . ق . درگذشت در حالیکه نزدیک به هفتاد سال عمر کرده بود. او راست : شرح کتاب سیبویه در نحو که در آن شرح سیرافی و شرح ابن خروف را جمعآوری کرده است . (از معجم المؤلفین بنقل از بغیةالوعاة سیوطی ص 354. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 604. روضات الجنات خوانساری ص 494. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 713. فهرس الخدیویة ج 4 ص 67).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. وی لغوی بود و در سال 5...
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن قاسم بن یونش اشبیلی ،مشهور به ابن زفاق و مکنّی به ابوالحسن . نحوی و لغوی و ساکن دمشق بود. و در حدو...
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و نحوی ...
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمد لخمی اشبیلی مغربی اندلسی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود.
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن مؤمن بن محمدبن علی حضرمی اشبیلی ، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن عصفور و عل...