گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۲ ثانیه واژه معنی ام الرجل ام الرجل . [ اُم ْ مُرْ رَ ج ُ ] (ع اِ مرکب ) همسر سالخورده ٔ مرد. (از متن اللغة). زن سالدار. (ناظم الاطباء). ام الرمح ام الرمح . [ اُم ْ مُرْ رُ ] (ع اِ مرکب ) لواء. (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (ناظم الاطباء). عَلَم . (ناظم الاطباء). لوا و خرقه ای که بدان درپی... ام الشحم ام الشحم . [ اُم ْ مُش ْ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 53 هزارگزی خاور شادگان و 5 هزارگزی باختری ... ام الشوء ام الشوء. [اُم ْ مُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (ناظم الاطباء). ام الصخر ام الصخر. [ اُم ْ مُص ْص َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان ام الصخر از بخش شادگان شهرستان خرمشهر است در 15 هزارگزی شمال خاوری شادگان در کنار راه ... ام الصخر ام الصخر. [ اُم ْ مُص ْ ص َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش شادگان شهرستان خرمشهر است که در شمال و شمال خاوری شادگان واقع شده است . هوایش گ... ام العلا ام العلا. [ اُم ْ مُل ْ ع َ ] (اِخ ) دختر یوسف تاجر اندلسی . از ادیبان و شاعران وادی الحجاره از بلاد اندلس که بجمال و ادب و فصاحت مشهور بوده... ام العلوم ام العلوم . [ اُم ْ مُل ْ ع ُ ] (ع اِ مرکب ) علم صرف و نحو. (ناظم الاطباء). کنیت علم صرف ، زیرا که اصل و مبداء اکثر علوم است . (آنندراج ). ام العود ام العود. [ اُم ْ مُل ْ ] (ع اِ مرکب ) هزارخانه .شکنبه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد، ذیل عود). ام الطعام ام الطعام . [ اُم ْ مُطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) معده . || گندم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ صفحه ۵۳ از ۷۴ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود