گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی ام شرحبیل ام شرحبیل . [ اُم ْ م ِ ش ُ رَ ] (اِخ ) دختر فروةبن عمرو انصاری . از بنی بیاضة از صحابیات بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 246 شود. ام سلیمان ام سلیمان . [ اُم ْ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دختر ابوحکیم و مادر سلیمان بن ابی خیثمة و از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 24... امکان عام امکان عام . [ اِ ن ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف ، مانند سوزان بودن آتش که حرارت و سوزندگی برای آت... ام مسلمین ام مسلمین . [ اُم ْ م ِ م ُ ل ِ ] (اِخ ) عایشه ، زن پیغمبر اسلام . (از آنندراج ). رجوع به عایشه شود. ام الرذائل ام الرذائل . [ اُم ْمُرْ رَ ءِ ] (ع اِ مرکب ) نادانی . (ناظم الاطباء). ام الفضائل ام الفضائل . [ اُم ْ مُل ْ ف َ ءِ ] (ع اِمرکب ) علوم . (ناظم الاطباء). علم و فن . (آنندراج ). ام القصائد ام القصائد. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) به بهترین قصیده های دیوان یک شاعر میگویند. (یادداشت مؤلف ). ام التنائف ام التنائف . [ اُم ْ مُت ْ ت َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) بیابان دوردست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). المفازة البعیدة. (ذیل اقرب الموارد). ام الخبائث ام الخبائث . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) می . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). می وشراب . (ناظم الاطباء). شراب . (آنندراج ) : لیک با ام ... ام الخصیفه ام الخصیفه . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ف َ / ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازجزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به نعیمه شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ صفحه ۶۷ از ۷۴ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود