گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی ام القبور ام القبور. [ اُم ْ مُل ْ ق ُ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ام القرآن ام القرآن . [ اُم ْ مُل ْ ق ُ آ ] (ع اِ مرکب ) سوره ٔ فاتحه یا آیات محکمات از آیات احکام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوره ٔ حمد. (از نفایس الف... ام الکتاب ام الکتاب . [ اُم ْ مُل ْ ک ِ ] (ع اِمرکب ) فاتحه ٔ کتاب (قرآن )، زیرا در هر نماز بدان ابتدا می شود. (از لسان العرب ). سوره ٔ فاتحه از قرآن . (از... ام الکرام ام الکرام . [ اُم ْ مُل ْ ک ِ ] (اِخ ) از دختران علی بن ابی طالب بود. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 199) (ریحانة الادب ج 6 ص 232) (قاموس الاعلام ... ام الکرام ام الکرام . [ اُم ْ مُل ْ ک ِ ] (اِخ ) دختر معتصم بن حماد صاحب و حکمران شهر مریه از شهرهای اندلس بوده واز عروض و فنون شعری آگاهی داشته است... ام الکرام ام الکرام . [ اُم ْ مُل ْ ک ِ ] (اِخ ) زن ابن حجر عسقلانی و از زنان محدث بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1037) (ریحانة الادب ج 6 ص 2... ام المثوی ام المثوی . [ اُم ْ مُل ْ م َ وا ] (ع اِ مرکب ) زن . (منتهی الارب ). زنی که مرد پیش او منزل و مأوی می کند. (از لسان العرب ). زن کدبانو و خان... ام الفساد ام الفساد. [ اُم ْ مُل ْ ف َ ] (ع اِ مرکب ) کسی که فساد بسیار کند، منشاء فساد. ام الطمیر ام الطمیر. [ اُم ْ مُطْ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی جنوب باختری اهواز در کنار رود کارون . در دشت واقع شده و گرمسیر است ... ام الطیور ام الطیور. [ اُم ْ مُطْ طُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری اهواز، د... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ صفحه ۶۴ از ۷۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود