عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع َ ] (ع مص )دیر ماندن و زیستن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دیر زیستن . (دهار). عُمر. عَمَر. عَمارة. رجوع به عمر و عمارة شود. || دیر داشتن و باقی گذاردن . (از اقرب الموارد): عمره اﷲ؛ دیر دارد او راخدای . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هرگاه لام ابتدا بر «عمر» درآید مرفوع میگردد بنابر مبتدا بودن که خبر آن محذوف باشد، چنانکه گوئیم : لعمرُ اﷲ که تقدیر آن لعمر اﷲ یسمی ، یا لعمر اﷲ ما اُقسم به میباشد. و هرگاه بدون لام باشد مانند سایر مصادر منصوب میگردد، چنانکه گوئیم عمر اﷲ ما فعلت کذا، و عمرک اﷲ مافعلت ُ. و اما معنای لعمر اﷲ و عمر اﷲ «به هستی و بقای خداوند سوگند میخورم » میباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آبادان گردیدن و مسکون شدن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || سکونت و منزل کردن . || بنا کردن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || پرستش و عبادت کردن . (از اقرب الموارد). عَمارة. رجوع به عمارة شود. || خدمت کردن . عَمارة. رجوع به عمارة شود. || نماز خواندن و روزه گرفتن . (از اقرب الموارد). عَمارة. رجوع به عمارة شود.
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
عمر نیشابوری . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم . رجوع به عمر عبدوی شود.
عمر نیشابوری . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) ابن سلمة. رجوع به ابوحفص حداد شود.
عمر فارسکوری . [ ع ُ م َ رِ رَ کو ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر فارسکوری . ادیب قرن دهم و یازدهم هجری بود که به سال 1018 هَ .ق . درگذشت . رجوع...
ابوبکربن عمر. [ اَ بو ب َ رِن ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) نخستین قائد و سلطان مرابطی از قبائل بربر. او از سال 448 تا 480 هَ . ق . حکم راند.
ابوبکربن عمر. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن دعاس ، و نام او کنیت اوست . ادیبی شاعر. او در اول نزد سلطان مظفر مقرب بود، س...
ناصرالدین عمر. [ص ِ رُدْ دی ع ُ م َ ] (اِخ ) (رئیس ...) ناصرالدین کلوعمر. وی کلانتر محله ٔ موردستان و بزرگ کلانتران شیراز بود به عهد سلطنت شا...
حسام الدین عمر. [ ح ُ مُدْ دی ع ُ م َ ] (اِخ )ابن حاجی بدرالدین . رجوع به حسام الدین شوهلی شود.
جزیره ٔ ابن عمر. [ ج َ رَ ی ِ اِ ن ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) شهریست شمالی موصل که آب دجله آنرا ازسه طرف محیط است بر شکل هلال . (از منتهی الارب )....
علی آباد کله عمر. [ ع َ دِ ک َ ل َ ع ُ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام سوخته ٔ بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 24 هزارگزی خاور ورامین ...
عمر بن عبدالعزیز(نام کامل به عربی:عمر بن عبد العزیز بن مروان بن الحکم بن أبی العاص بن أمیة ) هفتمین خلیفه از خلفای اموی است که برخی از اهل سنت از جمله...