اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمر

نویسه گردانی: ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن فارض . نسب وی چنین است : عمربن علی بن مرشدبن علی حموی مصری ، مکنی به ابوحفص و ابوالقاسم و ملقب به شرف الدین و مشهور به ابن فارض . او شاعر و متصوف اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری بود. رجوع به ابن فارض (ابوحفص و ابوالقاسم ...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 216، وفیات الاعیان ج 1 ص 383، التکملة لوفیات النقلة، میزان الاعتدال ج 2 ص 266، شذرات الذهب ج 5 ص 149، لسان المیزان ج 4 ص 317، حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 334 و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 449.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
عمر موصلی . [ ع ُ م َ رِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن ایوب . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر موصلی . [ ع ُ م َ رِ م َ /مو ص ِ ] (اِخ ) ابن بدربن سعید موصلی حنفی . ملقب به ضیاءالدین ، مکنی به ابوحفص . از علمای حدیث بود و بسال 557 ...
عمر مغربی . [ ع ُ م َ رِم َ رِ ] (اِخ ) ابن علی بن بدوح . رجوع به ابن البدوح (ابوجعفر عمربن ...) و عمر قلعی (ابن علی بن ...) شود.
عمر مطوعی . [ ع ُ م َ رِ م ُطْ طَوْ وِ ] (اِخ ) ابن علی مطوعی ، مکنی به ابوحفص . ادیب ، شاعر و از اهالی نیشابور بود. وی ابتدا در خدمت امیر ابوا...
عمر مرینی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عبدالحق مرینی ، مکنی به ابوحفص . از امرای دولت بنی مرین در مغرب اقصی . بسال 656 هَ .ق . پ...
عمر مرینی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن یعقوب مرینی ، مکنی به ابوعلی . از سلاطین بنی مرین در مغرب . وی بسال 696 هَ .ق . متولد شد و...
کوتاه عمر. [ ع ُ ] (ص مرکب ) که عمرش کوتاه باشد. کوتاه زندگانی . کوته زندگانی . که مدت حیاتش طولانی نباشد : یکایک همی پروریشان به نازچه ک...
قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن سهلان ساوجی . رجوع به قاضی ساوجی عمر شود.
قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدین . رجوع به قاضی بیضاوی عمر شود.
قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمود. رجوع به قاضی حمیدی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.