عیثی
نویسه گردانی:
ʽYṮY
عیثی . [ ع َ ثا ] (ع اِ) شگفت و عجب . (منتهی الارب ). کلمه ٔ تعجب است : عیثی له ؛ شگفت و عجب است ازبرای او. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن منصور رافقی . از والیان مصر بود. وی بسال 216 هَ . ق . به ولایت مصر برگزیده شد و چون در آنجا شورشی رخ داد، مأمون وی...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مودودبن علی بن عبدالملک ، مکنی به ابومنصور. حاکم و شاعر قرن ششم هجری . رجوع به فخرالدین (عیسی ...) شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) (میرزا...) ابن موسی . از رجال اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری است . وی در دوره ٔ ناصرالدین شاه قاجار وزیر تهر...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد عباسی ، مکنی به ابوموسی . وی برادرزاده ٔ سفاح بود و از امیران و فرماندهان بشمار میرفت . بسال 102 هَ . ق...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی قرشی . محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مهنابن مانعبن حدیثه ٔ طائی ، ملقب به شرف الدین . وی در بادیةالشام لقب ملک العرب داشت . و الملک الظاهر بیبرس او را ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مینأبن وردان ، مشهور به قالون قاری . رجوع به ابوموسی و قالون ومآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ، النجوم الزاهرة ج 2 ص...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی جرجانی مسیحی ایرانی ، مکنی به ابوسهل . رجوع به ابوسهل مسیحی و الاعلام زرکلی و تاریخ حکماء الاسلام و طبقات ...
عیسی . [ سا ](اِخ ) ابن یزیدبن بکربن دأب لیثی بکری کنانی ، مکنی به ابوالولید. خطیب و شاعر و نسب شناس و راویه و از اهالی مدینه بود. اخبار ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یزید جلودی . از والیان حکومت عباسی . وی بسال 212 هَ . ق . نیابت ولایت مصررا به عهده داشت ، سپس از جانب مأمون عبا...