عی عی
نویسه گردانی:
ʽY ʽY
عی عی . [ ع َ ع َ ] ( صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است .
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ایای . [ ای یا ی َ ] (ع ضمیر) متکلم وحده بمعنی من . (ناظم الاطباء).
ائلآی یه اسم ترکی هست، که « زیباترین زن سرزمین » معنی میده. البته چون « ماه » در اکثر فرهنگها و زبانها، مظهر زیبایی، زیبارویی و زیبارویان هست، برا...
آی اس آی. موسسه اطلاع رسانی علمی ( Institute for Scientific Information ) بانک اطلاعاتISI مرکزی برای فهرست نمودن و پوشش دادن جامع مهمترین مجلات علمی ...
شو و آی . [ ش َ / ش ُ وُ ] (اِمص مرکب ) آی و شو. آمد و شد. (یادداشت مؤلف ) : تا کی این رنج ره و گرد سفروین تکاپوی دراز و شو و آی . فرخی .نیز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دده که ای . [ دَ دَ ک ِ ] (اِخ ) نام ِ طایفه ای از طوایف قشقائی بفارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 84).
رفت و آی . [ رَ ت ُ ] (اِ مرکب ) اختلاف . (یادداشت مؤلف ). رفت و آمد. (تحفه ٔ اهل بخارا). رجوع به رفت و آمد شود.
علی زفره ای . [ ع َ ی ِ زِ رَ ] (اِخ ) ابن حسن زفره ای اصفهانی . متخلص به رجاء. شاعر بود و در محرم سال 1281 هَ . ق . در اصفهان متولد شد و در ...