اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غاذی

نویسه گردانی: ḠAḎY
غاذی . (ع ص ) هو غاذی مال ؛ او نگهبان و نیکوکننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ). || زخمی که خشک نشود. (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
قاضی کوفی . [ ی ِ ] (اِخ ) عبدالعزیز. رجوع به قاضی عبدالعزیز کوفی شود.
قاضی کوفی . (اِخ ) یعقوب بن ابراهیم بن حبیب بن حلیس بن سعدبن بحیربن معاویه ، مکنی به ابویوسف . رجوع به ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شود.
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیارستاق بخش رودسر شهرستان لاهیجان . در 11هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 3هزارگزی جنوب ...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان . در 7هزارگزی جنوب خاوری لنگرود و کنار شوسه ٔ لنگر...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار در 46هزارگزی جنوب شهسوار واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی سرد...
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نظام الدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َ م ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نورالدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، معروف به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة بدرالدین شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد. رجوع به محمدبن احمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی . رجوع به قاضی ابوالفضل محمد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.