اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غاذی

نویسه گردانی: ḠAḎY
غاذی . (ع ص ) هو غاذی مال ؛ او نگهبان و نیکوکننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ). || زخمی که خشک نشود. (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
کلاته قاضی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته قاضی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قشلاق قاضی . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 9 هزارگزی جنوب سقز و 4500 گزی شوسه ٔ سقز به بانه . موقع جغرافی...
قاضی یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم معروف به ابویوسف . رجوع به ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شود.
قاضی یقینی . [ ی َ ] (اِخ ) عبداﷲ. اصلش از لاهیجان است و هم در آنجا شهادت یافته . او راست :یک سخن نشنیدم از وی پیش مردم تا بکی هر زمان نق...
قاضی همدان . [ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) قاسم بن حکیم بن کثیر. رجوع به قاسم عرنی شود.
قـاضی القضاة به معنی داورداوران، سرداوران، قاضی­قاضیان است. برخی قاضی را تازی شدۀ موبدموبدان می­دانند. زیرا موبد، قاضی زرتشتی بوده است (دهخدا؛ مصاحب، ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قاضی کلایه . [ ک َ ی َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان فشکدره بخش آبیک شهرستان قزوین . در 18هزارگزی شمال آبیک و 9هزارگزی جمعآباد در کوهستان واقع و...
قاضی قوشچی . (اِخ ) دهی است ازدهستان نجف آباد شهرستان بیجار. در 25000گزی خاور شهر بیجار و کنار شوسه ٔ بیجار به سنندج و در تپه ماهورواقع و سرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.