غاذی
نویسه گردانی:
ḠAḎY
غاذی . (ع ص ) هو غاذی مال ؛ او نگهبان و نیکوکننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ). || زخمی که خشک نشود. (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
قاضی عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن عطاء الحق . از مفسران و محدثان هند است که کتاب تفسیری منظوم به نام زادالاَّخره نگاشته است ...
قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ] (اِخ ) ابن حسین بن حباب . رجوع به قاضی جلیس شود.
قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ملقب ، به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة ابوعمرو شود.
قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن نحریربن عبدالعزیزبن براج شامی حلبی طرابلسی ، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن البراج ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قاضی نصیرالدین . [ ن َ رُدْ دی ] (اِخ ) یکی از بزرگان عهدسلطان غازان خان مغول . غازان خان به سال 702 هَ . ق . وی را با قاضی قطب الدین موصل...
قاضی نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدولد ارشد مولانا شرف الدین حاجی محمد. در شمار اعاظم فقهای زمان میرزا ابوالقاسم بابر قلمداد میشد ول...
قاضی مسیح الدین . [ م َ حُدْ دی ] (اِخ ) عیسی . اصلش از بلده ٔ ساوه است و در قزوین نشو و نما یافت هم در آنجا کسب کمالات کرد. اعلم علمای عه...
قاضی عیاض اندلسی ، - 544ق.
محتویات [نمایش]
[ویرایش]مشخصات فردی
نام: عیاض
نام پدر: موسی بن عیاض
لقب: قاضی عیاض، یحصبی، سبتی
تاریخ ومحل تولد: ،...
قاضی عیاض اندلسی ، - 544ق.
محتویات [نمایش]
[ویرایش]مشخصات فردی
نام: عیاض
نام پدر: موسی بن عیاض
لقب: قاضی عیاض، یحصبی، سبتی
تاریخ ومحل تولد: ،...