اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غازی

نویسه گردانی: ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن احمد. فرزند ابومنصور سامانی و از شاگردان شیخ طوسی است ، مردی فاضل و زاهد و پرهیزگار بوده و در کوفه وفات یافته است . او راست : کتاب بیان . (الذریعة ج 3 ص 171).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
قاضی ابوالهیثم . [ اَبُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالهیثم قاضی شود.
قاضی ابن قریعة. [ اِ ن ُ ق ُ رَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن ، مکنی به ابوبکر. رجوع به ابن قریعه قاضی ابوبکر شود.
قاضی ابن قلاقس . [ اِ ن ُ ق َ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به قاضی اعز و ابن قلاقس شود.
قاضی ابن الشحنة. [ اِ نُش ْ ش ِ ن َ ] (اِخ )احمدبن محمدبن محمدبن شحنة، مکنی به ابوالولید و ملقب به لسان الدین و معروف به ابن الشحنة. از اک...
قاضی ابن خلکان . [ اِ ن ُ خ َل ْ ل َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن ابراهیم . رجوع به ابن خلکان شمس الدین شود.
قاضی جلال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) اسحاق . سالها در اردوی سلطان حسین میرزا منصب و امر پیشنمازی داشت و گاهی در مجلس شاهی به توضیح مس...
قاضی جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عمربن مبارک یا محمدبن محمدبن عمر بحرق قاضی جمال الدین حمیری حضرمی شامی . فقیه نحوی لغوی ...
قاضی ابن البراج . [ اِ نُل ْ ب َرْ را ] (اِخ ) عبدالعزیزبن نحریربن عبدالعزیزبن براج شامی حلبی طرابلسی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به قاضی ...
قاضی ابن الحداد. [ اِ نُل ْ ح َدْ دا ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمد. رجوع به ابن الحداد ابوبکر شود.
قاضی ابن جعابی . [ اِ ن ُ ج ِ ] (اِخ )عمرو یا عمربن محمدبن سلام بن براء قاضی ، معروف به ابن جعابی و مکنی به ابوبکر. رجوع به هدیة الاحباب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.