غاضی
نویسه گردانی:
ḠAḌY
غاضی .(ع ص ) شتری که درخت غضا خورد. || تاریک وروشن . (از اضداد). (کنزاللغة). رجوع به غاض شود.
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۰ ثانیه
قاضی لاغر. [ غ ِ ] (اِخ ) احمد سیستانی . از مشاهیر شعرای ایران است . رجوع به لاغری قاضی و قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3965 و ریحانة الادب ج 3 ...
قاضی مزجد. [ ] (اِخ )احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمان بن قاضی یوسف شافعی زبیدی ، مکنی به ابوالسرور و مشهور به شهاب الدین و صفی الدین . از م...
قاضی کوفی . [ ی ِ ] (اِخ ) عبدالعزیز. رجوع به قاضی عبدالعزیز کوفی شود.
قاضی کوفی . (اِخ ) یعقوب بن ابراهیم بن حبیب بن حلیس بن سعدبن بحیربن معاویه ، مکنی به ابویوسف . رجوع به ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شود.
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیارستاق بخش رودسر شهرستان لاهیجان . در 11هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 3هزارگزی جنوب ...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان . در 7هزارگزی جنوب خاوری لنگرود و کنار شوسه ٔ لنگر...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار در 46هزارگزی جنوب شهسوار واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی سرد...
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نظام الدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َ م ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نورالدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، معروف به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة بدرالدین شود.