اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرار

نویسه گردانی: ḠRʼR
غرار. [ غ َ ] (از ع ، مص ) گول خوردن و فریب خوردن . در عربی به این معنی غَرّ و غِرَّة و غرور آمده است :
کودکان را حرص می آرد غرار
تا شوند از ذوق دل دامن سوار.

مولوی (مثنوی ).


در بیوع آن کن تو از خواب غرار
که رسول آموخت سه روز اختیار.

مولوی (مثنوی ).


گفت در بیعی که ترسی از غرار
شرط کن سه روز خود را اختیار.

مولوی (مثنوی ).


چشم چون بندی که صد چشم خمار
بند چشم تست اینسو از غرار.

مولوی (مثنوی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قول و قرار دادن . [ ق َ / قُو ل ُ ق َ دَ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . رجوع به قول شود.
کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر ومهمتر از خود قرار گیرد وجلوه ونمود نداشته باشد (فرهنگ عمید).
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
سیاه سیم زراندود چون به بوته برند خلاف آن به درآید که خلق پندارند
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.