غرار
نویسه گردانی:
ḠRʼR
غرار. [ غ َ ] (اِخ ) ابن الادهم ، از شجاعان سپاه معاویه در صفین بود و به دست عیاش بن ربیعه ٔ هاشمی به قتل رسید. صاحب حبیب السیر آرد: روزی غراربن الادهم که در میان شامیان پهلوانی بود معظم ، به میدان آمده عیاش بن ربیعه ٔ هاشمی را به مبارزت خواند. عیاش ملتمس او را قبول نموده هر دو از اسب پیاده گشتند و مدتی درهم آویختند. آخرالامر عیاش غالب آمد و به یک ضرب شمشیر غراربن الادهم را به ته سر آورد. از آن ضربت اتباع امیرالمؤمنین شادمان گشته آواز تحسین به اوج علیین رسانیدند... در این اثنا دو مرد از بنی لحم به مواعید معاویه فریفته شده جهت طلب خون غرار به میان هر دو صف آمدند... (حبیب السیر جزو 4 از مجلد 1 چ 1 تهران ص 186).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
قرار کردن . [ ق َ ک َدَ ] (مص مرکب ) آرام کردن . آرام گرفتن : کرده اهل مشرق و مغرب به انصافت قرارگشته چشم ملت و دولت به اقبالت قریر. ام...
قرار گرفتن . [ ق َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ساکن شدن . || آسوده گشتن . راحت شدن . || آرام گرفتن . (ناظم الاطباء) : وزارت از بر تو رفت ۞ ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ازین قرار. [ اَ ق َ ] (ق مرکب ) مخفف از این قرار. ازین گونه . ازین قبیل . از این نوع . بهمین وجه : بزیر خاک دلم گر ازین قرار طپدبرون خاک ...
قرار داشتن . [ ق َ ت َ ] (مص مرکب ) ثبات ورزیدن . || ثابت شدن . مقرر شدن . معین شدن . (ناظم الاطباء).
قرار و مدار. [ ق َ رُ م َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بند و بست . || عهد. || شرط. (ناظم الاطباء). رجوع به قرار مدار شود.
قول و قرار. [ ق َ / قُو ل ُ ق َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عهد و پیمان . رجوع به قول شود.
قرار گرفتن بر چیزی. بر چیزی قرار گرفتن. قرار یافتن بر چیزی. قرار در اینجا به معنای تصمیم و رأی و حکم نهایی و محکم و تخلفناپذیر و تغییرناپذیر است: «و ...
زدن، شلیک کردن، تاختن، تازش - آفند - حمله کردن (حقیقی و مجازی) (فرهنگ بزرگ سخن). هدف و قرار دو واژه ی عربی است و همتای پارسی ترکیب: هدف قرار دادن این ...
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: انانوتان ánânutân (سنسکریت: ánanuttâna) **** فانکو آدینات 09163657861