اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غریب

نویسه گردانی: ḠRYB
غریب . [ غ َ ] (اِخ ) امین افندی . وی صاحب جریده ٔ «الحارس » بیروتی است و او راست : 1- اخبار و افکار، و آن مجموعه ٔ ادبی و تاریخی است که در روزنامه ٔ خود آن را منتشر کرده و در مطبعه ٔ جدعون بیروت به سال 1912م . به چاپ رسانیده است . 2- اسماء البنات ، درباره ٔ معانی نامهای دختران و رابطه ٔ تاریخی آنها و مشهورترین زنانی که بدین نامها نامیده شده اند، و این کتاب شامل بحثی در فلسفه ٔ اسماء مخصوصاً نامهای فرنگی و قدیمی است . چاپ بیروت به سال 1911م . 3- اشواک ورد، شامل ملاحظات ادبی و فکاهی در زمینه ٔ اخلاق و عادات است . جزء دوم در مطبعه ٔ جدعون بیروت به سالهای 1912 و 1913م . و جزء سوم در مطبعه ٔ الاقبال بیروت به سال 1914 به چاپ رسیده است . 4- فی زوایا القصور، شامل اخبار و نوادر شگفت آورپادشاهان این عصر. این کتاب در بیروت به سال 1913م .به چاپ رسیده است . (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1408).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
غریب شمار. [غ َ ش ُ / ش ِ ] (ن مف مرکب ) در عداد غربا : می دان که جان ز روی شناسان آن سراست ۞ .مشمارش از غریب شماران ۞ این سرا. خاقانی .ر...
غریب زاده . [ غ َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) لولی زاده . (غیاث اللغات ). در محاوره به معنی لولی زاده است چه اکثر مسافران به لولی و کاول...
غریب شاه . [ غ َ ] (اِخ ) رجوع به جمال الدین و رجوع به شدالازار ص 413 و حاشیه ٔ آن شود.
غریب شناس . [ غ َ ش ِ ] (نف مرکب ) آنکه غریب را شناسد. رجوع به غریب شمار و حاشیه ٔ 2 همین صفحه شود.
غریب قامت . [ غ َ م َ ] (ص مرکب ) آنکه قامت خوب و شگفت آوری دارد : لطیف جوهر و جانی ، غریب قامت و شکلی نظیف جامه و جسمی بدیع صورت و خوئی ....
غریب پرست . [غ َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه مردم غریب و بینوا را بنوازد و در حق ایشان نیکی کند. غریب پرور. غریب نواز.
غریب پرور. [ غ َ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) کسی که مردم درویش و غریب و بینوا را بنوازد وپذیرائی کند. (ناظم الاطباء). غریب پرست . غریب نواز.
تنگک غریب . [ ت َ گ َ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بوشهر است که 113 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
دره غریب . [ دَرْ رَ غ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 24هزارگزی باختر دهدز. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
شام غریب . [ م ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به شام غریبان شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.