اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث

نویسه گردانی: ḠYAṮ
غیاث . (ع اِ) فریادرس . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیزی که بدان مخلصی یابند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آنچه خدای ترا بدان پناه دهد. (از اقرب الموارد). اصل آن غواث بوده است و او را به یاء قلب کرده اند. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غَوث . ثِمال :
ایا غیاث ضعیفان و غیث درویشان
به باغ مدح تو بر شاخ معرفت بارم .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 287).


غیاث ملت اقضی القضاة عزالدین
که بحر دستش زرین بخار میسازد.

خاقانی .


یا غیاثی عند کل کربة
یا معاذی عند کل شهوة.

مولوی (مثنوی ).


|| (اِمص ) فریادرسی .(منتهی الارب ). اغاثه . (متن اللغة). || فریادخواهی . (منتهی الارب ). پناه و یاری خواستن . اسم مصدر است . (از متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
قیاس بطریق اولی . [ س ِ ب ِ طَ ق ِ اَ / اُو لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) رجوع به قیاس اولویت شود.
قیاس منصوص العله . [ س ِ م َ صُل ْ ع ِل ْل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه قانونگزار در بیان قوانین موضوعه علت حکم را اظ...
قیاس مستنبطالعله . [ س ِ م ُ تَم ْ ب َ طُل ْ ع ِل ْ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه بیانات قانونگزار در مورد قوانین موضو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.