غیاث الدین
نویسه گردانی:
ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) غوری . محمودبن محمدبن سام آخرین حکمران غوری ، و پسر غیاث الدین محمد بود.602 هَ . ق . جانشین عموی خود شهاب الدین ابوالمظفر شد.و بسبب ضعف و عجزی که داشت به هرات اکتفا کرد، و غزنه را به تاج الدین ایلدگز داد. امرای دیگر نیز در سایر نواحی اعلان استقلال کردند. وی به سال 607 هَ . ق . در غور درگذشت ، و با مرگ او دولت غوریان به پایان رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 608 و 609 و تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 412 و 413 و فهرست تاریخ جهانگشای جوینی و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 419 و 421 و قاموس الاعلام ترکی و ماده ٔ غوریان در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمد کججی . برادر کوچک خواجه امیربیک مهردار کججی (سردفتر اهل حساب شاه طهماسب ) بود. مدتی در عراق ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) محمد مشهدی . در عهد سلطان حسین میرزا بایقرا،منصب صدارت او را داشت . خواندمیر در حبیب السیر آرد: سیدغیاث ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمد نیشابوری . متخلص به سامی . وی قاضی مشهد و هرات بود، و در شعر یدی طولی ̍ داشت ، و هر شعری را که بدان آگاه...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمد نیشابوری . جوانی خوب بود و طبعی نیک داشت . دانش نیز فرامیگرفت . در شعر «حریمی » تخلص میکرد و این مطلع از ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمود ۞ بن خواجه قطب الدین سلیمان شاه . وی پسر سلیمانشاه مذکور وزیر شاه شجاع بود. شاه شجاع چشمان غیاث الدی...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمودبن محمدبن سام . رجوع به غیاث الدین محمود شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمودشاه (ثالث ) بن حسین . از ملوک بنگاله . به سال 939 هَ . ق . به سلطنت رسید. (از معجم الانساب زامباور ج 2 ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعود (ثانی ) بن عزالدین کیکاوس چهاردهمین از سلاجقه ٔ روم (آسیای صغیر) و نواده ٔ غیاث الدین کیخسرو ثانی بود. ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعود (ثالث ) بن کیقباد ثالث . از سلجوقیان آسیای صغیر. به سال 707 هَ . ق . به حکومت رسید. رجوع به معجم الان...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعودبن محمدبن ملکشاه ، مکنی به ابوالفتح . چهارمین از سلجوقیان عراق . او به سال 527 هَ . ق . به حکومت رسید ...