اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فاحشة

نویسه گردانی: FAḤŠ
فاحشة. [ ح ِ ش َ ] (ع ص ) زن زناکار و رسوا و بدکردار. روسپی . هریوه . (ناظم الاطباء). جنده :
یله کی کردی هر فاحشه را جاهل
گرنه از بیم حد و کشتن و دارستی ؟

ناصرخسرو.


شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پابستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم
اماتو چنانکه مینمایی هستی ؟

خیام .


|| (اِ) هر گناه و بدی که از حد درگذرد. (منتهی الارب ). و گفته اند هر آنچه خدا از آن نهی کرده باشد.ج ، فواحش . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فحش یعنی آشکار کردن و در اصطلاح شرعی و عرفی به زنی معتاد گفته می شود که برای دریافت پول برای تهیه مواد مخدر خود را در اختیار مردان می گذارد تا از او ل...
فاحش در عربی به معنی 1 - فراتر رونده از حد و زیان آور برای مردم است. 2 - بادستر، سگ آبی. (فرهنگ عربی - فارسی لاروس). در قرآن نیز فاحشه به معنی هر کار ...
فاحشه دوست . [ ح ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) مرد زناکار. روسپی باره . (ناظم الاطباء).
فاحشه دوستی . [ ح ِ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) زناکاری . (ناظم الاطباء). تمایل به زناکاری با زنان فاحشه .
فاحشه خانه . [ ح ِ ش َ / ش ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جایی که زنان بدکار در آن زیست کنند و مردان را نزد خویش بپذیرند. جنده خانه .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.