فارص
نویسه گردانی:
FARṢ
فارص . [ رِ ] (اِخ ) او فارص بن یهودا و توأم زارح است و او پدر خانواده ٔ عظیمی میباشد که آنها را فارصیان گویند. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن ماسوربن سام بن نوح . نواده ٔ نوح پیامبر است که بنابر یک روایت نادرست تاریخی بنای شهرفارس را نسبت داده اند. رجوع ...
فارث یعنی پاک کننده ی شکمبه فرث ریشه عربی داردوبه شکمبه حیوانات گویند.
کلمهای بر سیاق اندیشههای پان (نظیر پانایرانیسم، پانترکیسم، پانافریکانیسم و جز آن) که در ادبیات پانترکها رواج دارد و به معنای ناسیونالیست ایرانی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شیخ فارس . [ ش َ رِ ](اِخ ) او راست : الرسالة المقنعة. (از کشف الظنون ).
فارس عرب . [ رِ س ِ ع َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد بلغا آن است که الفاظ عربی را به رسم مترسلان بی خلط پارسی ترکیب کند و تتمه ٔ هر م...
ابن فارس . [ اِ ن ُ رِ ] (اِخ ) ابوالحسن یا ابوالحسین احمدبن فارس بن زکریابن محمدبن حبیب الرازی اللغوی . در اقسام علوم خاصه در لغت امام ب...
خلیج فارس (یا شاخاب پارس) آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. مساحت آن ۲۳۷٬۴۷۳ کیلومتر مربع است،[۱] و پس...
خلیج فارس Persian Gulf نام تاریخی دریای پارس - پرسیکون کاای تاس- سینوس پرسیکوس موقعیت جغرافیایی جنوب غربی آسیا، منطقه خاورمیانه نوع(اقیانوسشناسی) خلی...
ابناء فارس . [ اَ ءِ ] (اِخ ) رجوع به ابناء شود.