فراغ .[ ف ِ ] (اِ) باد سرد تابستان . (برهان )
: از هر سویی فراغ به جان تو
بسته یخ است پیش چوسندانا.
(منسوب به ابوالعباس ).
صاحب برهان قاطع برای اینکه این شاهد واحد را قدری تعدیل کند فراغ را «باد سرد تابستانی » معنی کرده است . نه در زبان فارسی و نه در زبان عربی من مثالی نیافتم و گمان می کنم گردآورندگان لغت نامه ٔ اسدی (لغت فرس ) که ظاهراً هم عامی بوده و هم از اهل زبان ما نبوده اند و این بیت را دیده اند به قرینه این معنی را به کلمه داده اند. من گمان می کنم فراغ همان فراغ عربی است و «فراغ به جان تو» تعبیری درزبان ادب است به جای «دور از شما» یا «دور از جان شما» که امروز معمول است . (از یادداشت مرحوم دهخدا).