اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرهنگ

نویسه گردانی: FRHNG
فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِخ ) فرهنج . نام مادر کیکاوس . (برهان ). رجوع به فرهنج شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
1- آداب و رسوم، روشها و هنرهای اکثریت مردم یک کشور. 2ـ آنچه از نگاه اکثریت مردم یک کشور(بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن آن) پسندیده است. در انگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فرهنگ فارسی عمید، معروف به فرهنگ عمید، یک فرهنگ لغت یک‌زبانهٔ فارسی به فارسی تألیف حسن عمید است که در دو جلد به چاپ رسیده‌است. این فرهنگ شامل واژه‌های...
فرهنگ پذیری همگون‌سازی فرهنگی (به فرانسوی: Assimilation culturelle) فرایندی است که در آن یک گروه یا فرهنگ اقلیت همانند یک گروه یا فرهنگ غالب می‌شود یا...
فرهنگ زانسو نوعی فرهنگ لغت است که ترتیبِ الفبایی آن بر پایهٔ ترتیبِ معکوسِ حروفِ هر مدخل است. قبل از ابداع رایانه، فرایند تهیهٔ فرهنگ‌های زانسو بسیار ...
فرهنگ بستن . [ ف َ هََ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایت از فرهنگ ساختن . تألیف و تدوین کردن فرهنگ : از کتاب عشق درسم فقره ٔ دیوانگی است من نمید...
فرهنگ کشیدن . [ ف َ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خوابانیدن شاخه ٔ درخت و خاک ریختن بر آن تا ریشه دواند و از آن نهال دیگر به دست آید : هر ...
لغت نامه
فرهنگ شیرازی . [ ف َ هََ گ ِ ] (اِخ ) ابوالقاسم فرهنگ . فرزند وصال شیرازی . رجوع به فرهنگ شود.
فرهنگ اصفهانی . [ ف َ هََ گ ِ اِ ف َ] (اِخ ) نامش محمدعلی و شغلش تذهیب کلام اﷲ مجید است و در تهذیب اخلاق و وفا و وفاق کم نظیر است . کتابی به...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.