فطه
نویسه گردانی:
FṬH
فطه . [ ف َ طَه ْ ] (ع اِمص ) گشادگی پشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فتح الهی . [ ف َ اِ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، که در 47 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد. دامنه ا...
فتح باب . [ ف َ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از باز کردن در و گشاد کارها باشد. (برهان ) : گفته ناگفته کند از فتح باب تا از آن نی سیخ ...
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه که 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات که 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه که 62 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زهرا از بخش بویین شهرستان قزوین که در 15 هزارگزی بویین و کنار راه فرعی بویین به اشتهارد قرار دارد....
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در 3 هزارگزی جنوب باختری شهرری قرار دارد وجلگه ای معتدل و دارای 164 ت...
فتح آباد. [ ف َ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام غرب بخش ورامین شهرستان تهران ، که در هشت هزارگزی جنوب خاوری ورامین و 3 هزارگزی ایستگاه پیشوا...
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران ، که در شانزده هزارگزی باختر ورامین و دوازده هزارگزی باختر شو...