اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قدر

نویسه گردانی: QDR
قدر. [ ق َ ] (اِخ ) (شب ...) از شبهای متبرک اسلامی است . در قرآن آمده است که شب قدر از هزار ماه بهتر است . فرشتگان و روح (مراد از آن به قول بیشتر علماء جبرئیل است ) در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند. قرآن در این شب نازل شده است . قدر به معنی تقدیر و اندازه گیری است . عطاء از ابن عباس روایت کند که خداوند سرنوشت همه چیز از باران و روزی و زنده کردن ومیراندن در آن سال را در این شب معین و مقدر فرمود.زهری گوید: لیله ٔ قدر یعنی شب عظمت و شرف . ابوبکر وراق گوید: از شرف این شب همین بس که کتاب با قدر و منزلتی به زبان پرودگار با قدر و عظمتی به امت با قدرو قیمتی در این شب فرو فرستاده شده است و شاید به همین جهت است که لفظ قدر در سوره ٔ قدر سه مرتبه تکرارشده . در اینکه شب قدر کدام یک از شبها است دانسته نیست . از ابن مسعود روایت کنند که شب قدر در همه ٔ شبهای سال مشتبه است و هر کس بر همه ٔ شبهای سال محافظت و مواظبت کند شب قدر را درک کرده است .عکرمه گوید: شب قدر شب برائت است ، ولی بیشتر دانشمندان اسلامی را عقیده بر این است که این شب در ماه رمضان است زیرا خدای در یک جا فرموده است که ما قرآن را در ماه رمضان فرو فرستادیم و در جای دیگر فرموده است : ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و از جمع این دو آیه میتوان نتیجه ٔ منظور را گرفت . و بر فرض که این شب در ماه رمضان باشد باز در تعیین آن اختلاف است . ابن رزین آن را شب اول ماه رمضان داند و این برای روایتی است که از وهب نقل شده که کتابهای پیغمبران همه در ماه رمضان نازل شده است و نخستین شب از این ماه در غایت عظمت و شرف است . حسن بصری گوید: این شب ، شب هفدهم رمضان است آن شب که جنگ بدر در بامداد آن اتفاق افتاده است . انس بن مالک گوید: شب قدر شب نوزدهم ماه رمضان است . محمدبن اسحاق گوید: شب بیست و یکم . و بیشتر شب بیست و هفتم را گویند. و معنی اینکه این شب از هزار ماه بهتر است این است که عبادت و بندگی خدا در این شب از عبادت هزار ماه بهتر است زیرا که در این شب خیرات و برکات نازل و سرنوشت مردم و منافع مادی و معنوی آنان معین میگردد. مجاهد گوید: در میان بنی اسرائیل مردی بود که شب را تا صبح به عبادت میگذراند و روز را تا شب در راه خدا جنگ و جهاد میکرد و این روش هزار ماه ادامه یافت . رسول خدا و مؤمنان از این استقامت و پشتکاردر عبادت و مجاهدت در شگفت شدند و خدای سوره ٔ قدر را نازل فرمود. و شبی را به امت خود داد که عبادت در آن از هزار ماه عبادت و جهاد اشرف است . در تأیید این داستان روایتی است که آن را مالک نقل کند که رسول خدا عمر امت خود را چون کوتاه دید و ترسید که نتوانند مانند امت های گذشته عبادت کنند شبی را برای امت خود از خدا خواست که با هزار ماه برابری کند. (دائرة المعارف فرید وجدی ). و بیشتر علمای امامیه برآنند که شب قدر از شب بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان بیرون نیست و شب بیست و سوم را بیشتر احتمال دهند و حدیث جهنی مؤید آن است که این شب (بیست و سوم ) قدر باشد رجوع شود به زادالمعاد مجلسی و مفاتیح الجنان قمی ، اعمال شب بیست و سوم . شب قدر شبی است که سالک در آن به تجلی خاصی اختصاص یابد به نحوی که قدر و مرتبه ٔ خود را نسبت به محبوب خود بشناسد و این آغاز رسیدن سالک است به مقام عین الجمع. (تعریفات ) :
چون دائره هر کجا رود صدر
هر روزش عید و هر شبش قدر.

خاقانی .


قضا روزگاری ز من درربود
که هر روز از وی شب قدر بود.

سعدی .


|| (سوره ٔ...) یکی از سوره های قرآن پیش از سوره ٔ بینه و پس از سوره ٔ علق که آن را پنج آیت است و در مکه نازل شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قدر اول . [ ق َ رِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) رجوع به قدر شود.
عالی قدر. [ ق َ ] (ص مرکب ) بلندمرتبت . والامقام . بزرگوار. از القاب احترام که در اول نوشتجات و در سر پاکتها نویسند. (ناظم الاطباء).
عنان قدر. [ ع ِ ق َ دَ ] (ص مرکب ) که عنان چون سرنوشت و قضا استوار و مسلم دارد : بر لاشه ٔ عجز برنهم رخت تا رخش عنان قدر درآرم .خاقانی (دیوان...
کوته قدر. [ ت َه ْ ق َ ] (ص مرکب ) کم قدر. بی مقدار. بی ارج : کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدرکه پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.سعدی .
اهل قدر. [ اَ ل ِ ق َ دَ ] (اِخ ) رجوع به قدریه شود.
این قدر. [ ق َ / ق َ دَ ] (ق مرکب ) این اندازه . این حد. (فرهنگ فارسی معین ). این اندازه و به این بسیاری و این همه . (ناظم الاطباء).
گران قدر. [ گ ِ ق َ ] (ص مرکب ) گرانپایه . عالی قدر. باوقار. متین . (آنندراج ) : گران قدران نیامیزند صائب با سبک مغزان به برگ کاه کی آهن ربا ما...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قضا و قدر. [ ق َ وُ ق َ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اندازه ٔ چیزی که مقدر باشد : چه گر موافق طبع است و ناموافق جسم موافق است به یک جای از ...
قضا و قدر. [ ق َ وُ ق َ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اندازه ٔ چیزی که مقدر باشد : چه گر موافق طبع است و ناموافق جسم موافق است به یک جای از قضا و قدر. ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.