قرار
نویسه گردانی:
QRʼR
قرار. [ ق ِ ] (اِخ ) از نامهای عرب است . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
غرار. [ غ َ ] (از ع ، مص ) گول خوردن و فریب خوردن . در عربی به این معنی غَرّ و غِرَّة و غرور آمده است : کودکان را حرص می آرد غرارتا شوند از...
غرار. [ غ َ ] (اِخ ) ابن الادهم ، از شجاعان سپاه معاویه در صفین بود و به دست عیاش بن ربیعه ٔ هاشمی به قتل رسید. صاحب حبیب السیر آرد: روزی ...
غرار. [ غ ُ ] (اِخ ) کوهی است به تهامة.(منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان گوید: نام کوهی در تهامه است و گمان می کنم این کلمه مرتجل ...
غرار. [ غ َرْ را ] (ع ص ) مکار. سخت فریبنده . خداع . (المنجد) ۞ . برای مبالغه است در معنای غارّ. (اقرب الموارد). رجوع به غارّ شود.