اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قزع

نویسه گردانی: QZʽ
قزع . [ ق َ زَ ] (ع اِ) پاره های ابر تنک . (منتهی الارب ).قطعه های متفرق کوچک از ابر. (از اقرب الموارد). || پشم ستور جای جای فروریخته در بهاران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بقایا الشعر المنتف . (اقرب الموارد). || شتران ریزه . (منتهی الارب ). صغار الابل . || هر چیز که قطعه های متفرق و پراکنده باشد. (از اقرب الموارد). || سیل آورد خشک شده در وادی . (منتهی الارب ). غثاء وادی . (اقرب الموارد). || کفک دهن شتر بر سر بینی وی چسبیده . || (مص ) جای جای ستردن سر کودک را و جای ناسترده ماندن مانند ابرپاره های متفرقه . و این عمل منهی عنه است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گرفتن قسمتی از موی و گذاشتن قسمتی دیگر از آن . و در حدیث ابن عمر آمده : قد نهی عن القزع ؛ یعنی اخذ بعض الشعر و ترک بعضه . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
دست بر قضا. قیدی عامیانه به معنی اتفاقا، بر سبیل اتفاق و از قضا: از قضا. اتفاقاً. قضا را: از قضا روزی دو صیاد بر آن آبگیر گذشتند. (کلیله و دمنه ).
غذا خوردن . [ غ ِ / غ َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) طعام خوردن . اغتذاء.
غذا ساختن . [ غ ِ / غ َ ت َ ](مص مرکب ) آماده کردن غذا. تهیه ٔ طعام : شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر....
غزوه ٔ قضاء. [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ ] (اِخ ) یا عمرةالقضیة. رجوع به قضاء شود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اناساک ánāsāk (سنسکریت: اناصاکه anâśaka)*** فانکو آدینات 09163657861
اعتصاب غذا. [ اِ ت ِ ب ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غذا نخوردن . امساک کردن از خوردن و آشامیدن بمنظور تهدید و ارعاب متصدیان امور برای رسی...
برنامه جهانی غذا (WFP, World Food Programme). برنامه جهانی غذا بزرگ ترین آژانس بشر دوستانه دنیا است که در سرتاسر جهان با گرسنگی مبارزه می کند. برنام...
شخصا قضاوت کردن. و بباید دانست که قضا پادشاه را می باید کردن به تن خویش. (سیاستنامه، فصل ششم)
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.