قوش
نویسه گردانی:
QWŠ
قوش . (معرب ، ص ) معرب کوچک . (المعرب جوالیقی ص 256، 257) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): رجل قوش ؛ ای صغیرالجثة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
قوش آغال . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، سکنه ٔ آن 69 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه ....
قوش کرپی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان ، سکنه ٔآن 365 تن . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کبودوال . محصول آ...
قوش کهنه . [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از قنات و رودخانه . محصول آن غلات ...
قوش ازوی . [ ](ترکی ، اِ مرکب ) عنب الثعلب . (فهرست مخزن الادویه ).
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 250تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ...
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو)، سکنه ٔ آن 109 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غ...
قوش قیه سی . [ قو ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 24 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل ...
قوش علیخان . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 550 تن . آب آن از قنات ، محصول آن غلات و شغل اهالی...
قوش بیگی گری . [ ب َ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و منصب قوش بیگی . نگهبانی قوشهای شکاری . (فرهنگ فارسی معین ).
غوش . (اِ) چوبی است سخت که سپاهیان سلاح ، و خنیاگران زخمه سازند. (فرهنگ اسدی ). چوبی است سخت که از آن خنیاگران زخمه ، و زنان دوک و سپا...