قوش
نویسه گردانی:
QWŠ
قوش . (معرب ، ص ) معرب کوچک . (المعرب جوالیقی ص 256، 257) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): رجل قوش ؛ ای صغیرالجثة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غوش . [ غ َ ] (معرب ، اِ) (مأخوذ از فارسی ) نام درختی است که چوب آن سخت است و از آن ابزار موسیقی میسازند. در فارسی غوش به ضم غین است ....