گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاری نویسه گردانی: KARY کاری . [ رِ] (اِخ ) ۞ هنری . عالم اقتصادی امریکائی متولد در فیلادلفی . (1793 - 1879 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی خشخاش کاری خشخاش کاری . [ خ َ ] (حامص مرکب ) کاشت خشخاش . عمل خشخاش کشت کننده . (یادداشت بخط مؤلف ). خزینه کاری خزینه کاری یکی از عملیات های مکانیکی است که روی قطعه کار انجام می شود تا اتصالات و بست ها به درستی روی آن ها قرار بگیرند. بیرون ماندن بست ها یا اتصالا... سالوس کاری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. پائیزه کاری پائیزه کاری . [ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) کشت و زرع در پائیز. مقابل بهاره کاری . پاییزه کاری پاییزه کاری .[ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) رجوع به پائیزه کاری شود. تجربه کاری تجربه کاری . [ ت َ رِ / رُ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) آزمایش و عمل و مشق . (ناظم الاطباء). اسفالت کاری اسفالت کاری . [ اَ ] (حامص مرکب ) آسفالت کاری . عمل اسفالت ریزی خیابان ها و جاده ها. مداهنه کاری مداهنه کاری . [ م ُ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل مداهنه کار. رجوع به مداهنه کار شود. محافظه کاری محافظه کاری . [ م ُ ف َ ظَ / ف ِ ظِ ] (حامص مرکب ) عمل محافظه کار. رجوع به محافظه کار شود. مهربان کاری مهربان کاری . [ م ِ ] (حامص مرکب ) محبت . || نیکی . || رحیمیت . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۷ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود