گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاری نویسه گردانی: KARY کاری . [ رِ] (اِخ ) ۞ هنری . عالم اقتصادی امریکائی متولد در فیلادلفی . (1793 - 1879 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی بطاق ابروی کسی کاری کردن بطاق ابروی کسی کاری کردن . [ ب ِ ق ِ اَ ی ِ ک َ ک َ دَ ](مص مرکب ) به یاد او کاری کردن . (غیاث ). بیاد کسی کاری کردن و این اکثر با شراب زد... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود