کاشانی
نویسه گردانی:
KAŠANY
کاشانی . (اِخ ) ملا ابوالحسن بن ملامحمد ابیوردی الاصل کاشانی المسکن از علمای امامیه ٔ قرن دهم هجری عهد شاه طهماسب صفوی (930 - 984 هَ . ق .). که عالم و فاضل و فقیه و متکلم و جامع معقول و منقول و از اساتید مجتهد کرکی سید حسین بن سید حیدر بوده و از تألیفات او است : 1- اثبات الواجب وصفاته . 2-ارکان الایمان در امامت . 3- الحسنی در حکمت طبیعی . 4- روض الجنان یا روضة الجنان در کلام و حکمت . 5- شرح فرائض خواجه نصیر طوسی . 6- الشوارق در کلام . 7- مقدارالاَّیات و احکامها. 8- المنطق و غیرها و در سال 960 هَ . ق . وفات یافت . (از ریحانة الادب جلد 3 ص 337).
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خیاط کاشانی . [ خ َی ْیا طِ ] (اِخ ) یکی از شاعران پارسی گوی است و او راست منظومه ای فارسی بنام خیاطنامه . (یادداشت مؤلف ).
سپهر کاشانی . [ س ِپ ِ رِ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملا محمدعلی کاشانی ملقب به لسان الملک و متخلص به سپهر. پس از تحصیل مقدمات علوم قدیمه ...
سرمد کاشانی . [ س َ م َ دِ ](اِخ ) اسمش سعید، از میر ابوالقاسم فندرسکی حکمت فراگرفت و در خدمت مشایخ تصفیه کرد و آخرالامر به هندوستان افتاد و...
صبورکاشانی . [ ص َ رِ ] (اِخ ) رجوع به صبور شود.
طاهر کاشانی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) معروف به شاه طاهر کاشانی فرزند رضی الدین اسماعیلی . حسین شاگرد محقق خضری مؤلف کتاب (الحیدریة) فی شرح الجع...
علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (ملا...) مشهور به ملا علی حالی . او را اشعاری است که در تحفه ٔ سامی منقول است . (از الذریعه ج 9).
علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن خواجه میراحمد محتشم کاشانی . رجوع به علی محتشم شود.
علی کاشانی . [ ع َی ِ ] (اِخ ) ابن قاسم کاشانی کاتب . مکنی به ابوالحسن . وی از نویسندگان مبرز بود و او را برخی از نامه ها است که در معجم ال...
علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ )ابن کمال الدین حسین کاشانی . ملقب به غیاث الدین . رجوع به غیاث الدین (علی بن کمال الدین حسین کاشانی ) شود.
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.