اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کآن

نویسه گردانی: KʼAN
کآن . (موصول + ضمیر اشاره ) گاه در رسم خط فارسی «که ٔ»موصول با اسم اشاره ٔ آن یا این یا برخی از حروف اضافه یا ضمایر به صورت کاف تنها درمی آید و با کلمه ٔ پس از خود ترکیب می شود بدینسان : کان ، کاین ، کز، کش ، کت (که آن ، که این ، که از، که اش ، که ات ) :
و آن شب تیره کآن ستاره برفت
و آمد از آسمان بگوش تراک .

خسروانی .


از او گر نوشته بمن بر بدیست
نگردد بپرهیز کآن ایزدیست .

فردوسی .


ز توران و از هند و از چین و روم
ز هر کشوری کآن بد آباد بوم .

فردوسی .


بسی راغ کآن رزمگاه من است
به هر سو نشان سپاه من است .

فردوسی .


کسی را کآن سخن در گوش رفتی
گر افلاطون بدی از هوش رفتی .

نظامی .


بجان تا بدین گنگ بار از شگفت
چه بینیم کان یاد باید گرفت .

اسدی .


مبر گفت غم کآن کنم کت هواست
به هر روی فرمان و رایت رواست .

اسدی .


و رجوع به «که »و «آن » شود. || (پسوند) کان در کلمه ٔ نیاکان بر خلاف تصور برخی علامت جمع نیست بلکه فقط «ان » علامت جمع است و «ک » دنباله ٔ کلمه ٔ نیا است که در پهلوی نیاک ۞ و جمع آن نیاکان بوده است . رجوع به کلمه ٔ نیا در برهان و حواشی آقای دکتر معین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
کان . (اِ) معدن . (از برهان ) (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (شعوری ج 2 ص 252). آنجایی از زیرزمین که از آن فلزات و شبه فلزات استخراج میکنند و ...
کان . (اِخ ) شهری است در ایتالیا. (از المنجد).
کان . (اِخ ) ۞ حاکم نشینی است در کالوادس ۞ واقع در 224 کیلومتری پاریس که 68000 تن سکنه دارد.
کان(به فرانسوی: Caen)[۱] مرکز استان نرماندی سفلی فرانسه است. این شهر در فاصله ۱۵ کیلومتر (۹٫۳ مایل) از کانال انگلیس قرار دارد. در این شهر بناهای تاریخ...
کان کن .[ ک َ ] (نف مرکب ) شخصی را گویند که کان را میکند. (برهان ) (آنندراج ). معدنچی و آنکه در معدن کار کند. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) به ...
گچ کان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، 48هزارگزی شمال خاوری ایذه . کوهستانی ، معتدل و سکنه ٔ آن 395 تن . ...
کوه کان . (نف مرکب ) یعنی کوهکن و کان به معنی کنده نیز آمده و به فتح کاف مرادف کن ، لیکن از ضرورت شعر است . (آنندراج ). کوهکن . کهکان . (...
مرق کان . [ ] (اِخ ) (مرکان ) دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 36هزارگزی جنوب غربی نوبران و 15هزارگزی راه ع...
مزه کان . [ م َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم ؛ در 23/5 هزارگزی شمال غربی کلاکلی کنار راه سیمکان به میمند در دا...
کان کنی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) معدنچی گری و کار کردن در معدن . (ناظم الاطباء).
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.