گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کریمه نویسه گردانی: KRYMH کریمه . [ ک ِ م ِ] (اِخ ) ۞ شبه جزیره ای است در جنوب روسیه ٔ شوروی و در شمال دریای سیاه کنار دریای آزوف به مساحت 26000 کیلومتر مربع. شهرهای عمده ٔ آن عبارتند از: سباستوپول و سمفروپول . این ناحیه از نواحی بسیار خوش آب و هوای کناره ٔ دریای سیاه است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی کریمه کریمه . [ ک َ م َ ] (ع ص ، اِ) کریمة. زن نیک خوی . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول ترکان عثمانی دختر را گویند چنانکه گویند کریمه ٔ شما و کر... اخلاق کریمه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. احجار کریمه احجار کریمه . [ اَ رِ ک َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ گوهرها. سنگهای قیمتی . احجار ثمینه . حجاره ٔ کریمه حجاره ٔکریمه . [ ح ِ رَ / رِ ی ِ ک َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگ بهادار. رجوع به احجار کریمه شود: و قد استعمل العباسیون الحجارة الک... کریمة کریمة. [ ک َ م َ ] (ع ص )کریمه . مؤنث کریم . ج ، کرائم ، کریمات . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و کِرام . (اقرب الموارد). || زن صاحب کرم . ... کریمة کریمة. [ ک َ م َ ] (ع اِ) بینی و هر عضو شریف مانند گوش و دست . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). بینی و هر عضو شریف مانند گوش و دست... کریمة کریمة. [ ک َ م َ ] (اِخ ) بنت احمد المروزی است و یکی از شیوخ بنام احمدبن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی خطیب بغداد صحیح بخاری را در مدت پنج... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود