کشیش
نویسه گردانی:
KŠYŠ
کشیش . [ ک َ ] (ع مص ) بانگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بانگ نخستین کردن شتر که کمتر از کتیت است . || بانگ برآوردن آتش زنه وقت بیرون جستن آتش از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آواز برآوردن جوشش می . (منتهی الارب ). || بانگ برآوردن گاو. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کشیش . [ ک َ ] (ع اِ) بانگ نخستین شتر که کمتر از کتیت است . || آواز جوشش می . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بانگ آتش ...
کشیش . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) پیشوا و راهنمای ترسایان و عالم آنان . قسیس . (برهان ) ۞ (ناظم الاطباء). قس . (یادداشت مؤلف ) : از چه سعید اوفتاد و ...
یوحنّای کشیش یا یوحنای سهمناک (به لاتین: rex et sacerdos)، نام یک اسقف و پادشاه مسیحی است که بر یک ملت مسیحی که در میان مسلمانان و غیرمسیحیان خاورزمین...