اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کفو

نویسه گردانی: KFW
کفؤ. [ ک ُف ْءْ ] ۞ (ع اِ) همتا و مانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مثل . (از اقرب الموارد). ج ، اکفاء. (منتهی الارب )(آنندراج ). ج ، اکفاء و کِفاء. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کفؤ. [ ک ُف ُءْ ] (ع اِ) همتا و مانند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مماثل . (از اقرب الموارد).ج ، اکفاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاط...
کفؤ. [ ک َ ف ُءْ ] (ع اِ) مانند و همتا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مماثل . (از اقرب الموارد). ج ، کِفاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بی ...
کفو. [ ک ُف ْوْ ] (ع اِ) همتا و مانند. (منتهی الارب ) (صراخ اللغة). کفؤ. (از اقرب الموارد). مانند به مرتبه . (دهار). مانند. (ترجمان القرآن ). ه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بی کفو. [ ک ُف ْوْ ] ۞ (ص مرکب ) (از: بی + کفو) بی نظیر. بی مثل . بی شبه . بی عدیل . بی همال . بی مانند. بی همسر. (یادداشت مؤلف ) : به مجلس خد...
هم کفو. [هََ ک ُف ْوْ ] (ص مرکب ) برابر. همسر. هم رتبه : رضائیه دختران خود را به شوهر نمیدادند زیرا کسی که هم کفو ایشان بوده باشد نمی یافتند....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.