کلاءة
نویسه گردانی:
KLAʼ
کلاءة. [ ک ِ ءَ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). حراست . حفاظت . (غیاث ) نگاه داشتن . (دهار). در ترجمان القرآن بدین معنی به فتح کاف آمده است . و رجوع به همین کتاب و کلأت شود. || (اِمص ) حفاظت و پناه : اذهب فی کلاءة اﷲ؛یعنی برو در پناه و حراست خداوند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خجسته کلاه . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) کلاه خجسته . تاج مبارک . تاج خجسته . تاج با میمنت : بیامد خروشان بقلب سپاه بسر برنهاد آن خج...
کیانی کلاه . [ ک َ ک ُ ] (اِ مرکب ) کلاه کیانی . تاج کیانی . تاج شاهانه . تاج شاهی : به روز خجسته سر مهرماه به سر بر نهاد ۞ آن کیانی کلاه...
- کلاه گوشه شکست ؛ فخر کردن. (غیاث ) (ناظم الاطباء). مثل کلاه شکستن. (آنندراج ) : به باد ده سر و دستار عالمی یعنی کلاه گوشه ٔ آئین سروری بشکن. حافظ.
کلاه قلعه نر. [ ک ُ ق َ ع ِ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب پائین است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 100 تن سکنه د...
تخته کلاه کردن .[ ت َ ت َ / ت ِ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کسی را خواهند که تمسخر کنند مشتی از عبیر بر روی حضار مجلس ریزند تا چون نوبت او ر...
باد در کلاه بودن . [ دَرْ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مغرور و متکبر بودن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 256). و رجوع به باد در زیر دامن دا...
باد درکلاه داشتن . [ دَرْ ک ُ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مغرور و متکبر بودن . (غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 256). رجوع به باد در زیر دامن داشتن ...
شال و کلاه کردن . [ ل ُ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لباس رسمی بتن کردن . || مهیای رفتن شدن . (یادداشت مؤلف ). || بمزاح لباس خوب پوشیدن . (...
باد در کلاه افکندن . [ دَرْ ک ُ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مغرور و متکبر بودن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 256). رجوع به باد در زیر دا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.