اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلع

نویسه گردانی: KLʽ
کلع. [ ک َ ] (ع مص ) چرکناک گردیدن سر. (منتهی الارب ). || خشک گردیدن و برچفسیدن چرک بر کسی یا چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): کلع الوسخ علی رأسه کلعاً؛ چرک بر سر وی خشک گردید. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
گله کلا. [ گ ِ ل َ / ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفیورد شورآب بخش مرکزی شهرستان ساری که در 9000گزی جنوب باختری ساری و 3000گزی جن...
گیل کلا.[ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زانوس رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر. واقع در 40هزارگزی جنوب نوشهر و 9هزارگزی پول . محلی کوهستانی ...
گیل کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. واقع در 6500 گزی باخترچالوس کنار رودخانه ٔ سردآب رود و 2هز...
رئیس کلا. [ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاویج بخش نور شهرستان آمل واقع در 24هزارگزی جنوب سولده . سکنه ٔ آن 240 است . آب رئیس کلا از چش...
رئیس کلا. [ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 18هزارگزی جنوب باختری شاهی . سکنه ٔ آن 4500 تن . آب ...
رستم کلا. [ رُ ت َ ک َ ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری . سکنه 4500 تن . آب آن از قنات . زیارتگاه از آثار قدیم دار...
رستم کلا. [ رُ ت َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کیاکلا از بخش مرکزی شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 270 تن . آب آن از چاه و رودخانه ٔ تالار. محصولات ...
رستم کلا. [ رُ ت َ ک َ ] (اِخ ) نام ایستگاه میان نکا و بهشهر راه آهن شمال واقع در 392 هَ . ق . هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
داود کلا. [ وو ک َ ] (اِخ ) نام موضعی به بار فروش (بابل ) مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 118 بخش انگلیسی ).
داود کلا. [ وو ک َ ] (اِخ ) نام موضعی به دودانگه ٔ هزارجریب مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۲ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.