اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوة

نویسه گردانی: KW
کوة. [ ک ُوْ وَ ] (ع اِ) به لغت حبشه ، مشکاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
کوه پاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) حصه و پاره و لختی از کوه را گویند. (برهان ) (آنندراج ). یک لخت از کوه . (ناظم الاطباء). قسمتی از کوه . حصه ا...
کوه جفتان . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان بخش شهداد که در شهرستان کرمان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کوه پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) هر چیز کلان مانند کوه . (ناظم الاطباء). هر چیز کلان و درشت مانند کوه . (از فرهنگ فارسی معین ) : بر سمند ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هفت کوه . [ هََ ] (اِ مرکب ) محمد داراشکوه در مجمعالبحرین پس از ذکر هفت زمین که هندوان آنها را سپت دیپ نامند، آرد: «... و هفت کوه را که اه...
لره کوه . [ ل َ رَ ] (اِخ ) کوهی و ییلاقی به شاهکوه و ساور مازندران .(مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 126).
لره کوه . [ ل َ رِ ] (اِخ ) نام کوهی است در جنوب بخش کنگاور که خطالرأس آن حد طبیعی بین بخش کنگاور و دهستان خزل شهرستان نهاوند میباشد. ...
نبال کوه . [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اناجری کوه گیلویه از ایلات فارس . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 شود.
وینه کوه . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کوه لهرو، روستایی در دهستان شمیل بخش شمیل شهرستان بندرعباس در استان هرمزگان ایران است. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این ...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۲۵ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.