اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گران

نویسه گردانی: GRʼN
گران . [ گ ِ ] (اِخ ) ۞ اولیس . ژنرال آمریکایی متولد در من پلیزنت ۞ . وی در جنگ سسسیون ۞ ضد آمریکائیان جنوبی به فتوحاتی نائل آمد. وی از سال 1868 تا 1876 م . رئیس جمهوری آمریکا بود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
گران خریدن . [ گ ِ خ َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را به بهای بسیار خریداری کردن . مقابل ارزان خریدن . اِرهان . مغالات . (تاج المصادر بیهقی ).
گران گردیدن . [ گ ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) سنگین شدن . ثقیل شدن : آدمی پیر چوشد حرص جوان میگرددخواب در وقت سحرگاه گران میگردد. صائب . || ...
گران گوش شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) وقر. (دهار). کر شدن . و رجوع به گران گوش شود : دشوار بود غیبت یاران شنیدنم شد گوش من گران و به فریا...
گران آواز شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خشونت در صوت پیدا آمدن . درشت گردیدن آواز.
سر گران کردن . [ س َ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی اعتنایی کردن . تکبر فروختن : گفتم که مرا ز غم به سه بوسه بخردل تافته گشتی و گران کردی سر...
پللان ل گران . [ پْل ِ / پ ِ ل ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ کرسی بخشی در ایالت ایل اِویلن از شهرستان رِن دارای 2935 تن سکنه .
گران رفتار شدن . [ گ ِ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کندرو شدن . بطی ءالسیر گشتن . به کندی رفتن .
گران رکاب شدن . [ گ ِ رِش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از حمله بردن : گران شد رکاب و سبک شد عنان .فردوسی .
گران کردن سر. [ گ ِ ک َ دَ ن ِ س َ ] (مص مرکب ) ترشروئی کردن . خشم آوردن . عتاب کردن : خداوند خرمن زیان میکندکه بر خوشه چین سر گران میکند.س...
زخم گران زدن . [ زَ م ِ گ ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) بشدت ضربت زدن . جراحت سخت وارد کردن : بسکه خوردم بس زدم زخم گران دل قوی تر بوده ام از دیگ...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۱ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.