گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل نویسه گردانی: GL گل . [ گ َ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری توانستن ۞ .- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی گل سفید گل سفید. [ گ ُ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 23هزارگزی شمال باختری دهدز. هوای آن معتدل و دارای 140 تن سکنه ... گل سفید گل سفید.[ گ ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج واقع در 2000 گزی باختر رودسر و 1000گزی جنوب راه اتومبیل رو روانسر به پا... گل سفید گل سفید. [ گ ُ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 12هزارگزی جنوب اردل و 2هزارگزی راه دوپلان به ... گل کفش گل کفش . [ گ ُ ل ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) گلی که از ابریشم و گلابتون و مانند آن بر تیماج و سقلاّ ب کفش دوزند و هم از چوب سازند و در... گل کلم گل کلم . [ گ ُ ل ِ ک َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معروف است و آنرا ترشی کنند و خورند. گل کنده گل کنده . [ گ ُ ک َ دَ / دِ ] (اِخ )نام شهری است به هندوستان از کرناتک در حدود حیدرآباد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نام قصبه ای است در یک فر... گل کندی گل کندی . [ گ ُ ک َ ] اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در18500گزی باختری راه شوسه ٔ سردشت به مهاباد. هوای آن... گل کوبی گل کوبی . [ گ ُ ](حامص مرکب ) (از: گل + کوب ، کوبیدن + ی ، پسوند حاصل مصدر، اسم معنی ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سیر و گشتی باشد که در او... گل کیری گل کیری . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) یک قسم گل بسیار معطری که درخت آن مانا به درخت خرمابن است . (ناظم الاطباء). گل فریز گل فریز. [ گ ُ ف ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند و محدود است از طرف شمال و خاور به دهستان شهاباد، از جنوب بدهستان ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ صفحه ۳۰ از ۶۴ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود