گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل نویسه گردانی: GL گل . [ گ ُ ] (انگلیسی ، اِ) ۞ دروازه ٔ فوتبال .- گل زدن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل کردن .- گل شدن ؛ وارد شدن توپ به دروازه ٔ حریف .- گل کردن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل زدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی چمن گل چمن گل . [ چ َ م َگ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). چقا گل چقا گل . [ چ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب خاوری شاه آباد و 2 هزارگزی وفائی واقع ... دست گل دست گل . [ دَ گ ِ ] (اِ مرکب ) آن اندازه گل که به دست گیرند : ای اﷲ چون باطن و ادراک و ذهنم چون دست گلی است در دست مشیت تو... (معارف ... اوچ گل اوچ گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از سیاه منصور شهرستان بیجار دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت... کاه گل کاه گل . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) گل بکاه آمیخته که دیوار وبام را بدان اندایند. (یادداشت مؤلف ) : چون سیل خراب کرد بنیاددیوار چه کاهگل چه پولا... کار گل کار گل . [ رِ گ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عملگی . فعلگی . زمین کندن و شخم زنی و گل مالی و نظائر آن : و در همه ٔ ممالک کسی را نگذاشت که به... گل آهک گل آهک . [ گ ِ هََ ] (اِ مرکب ) گل ممزوج به آهک . گل آهک گل آهک . [ گ ِ هََ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاه رود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند و دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج... گل چمن گل چمن . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و... گل چین گل چین . [ گ ُ ] (نف مرکب ) شخصی که گل می چیند. (برهان ) (ناظم الاطباء). گل چیننده : نیابی کس از خاص و از عام گیتی که از باغ انعام او نیس... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۶۴ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود