گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گلاب نویسه گردانی: GLAB گلاب . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی از نیلوفریان که دارای گلهای رنگین است و در برکه ها میروید. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی گلاب گلاب .[ گ ُ ] (اِ مرکب ) عرق گل سرخ که ماءالورد است و از برگ گل آب مستفاد میشود که مزیدعلیه گل یا به معنی گل بطریق مجاز بود و تلخ ، چکی... گلاب گلاب . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) آب با گل آمیخته . (ناظم الاطباء). گلاب گلاب . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش شهربابک شهرستان یزد، واقع در 36هزارگزی شمال خاور شهربابک و 11500گزی راه فرعی فیض آباد به ... گلاب آدینه گلاب مستعان گلاب آدینه با نام اصلی گلاب مستعان متولد ۲۲ آبان ۱۳۳۲ در تهران و دانش آموخته رشته اقتصاد سیاسی است. این بانوی هنرمند، همسر «مهدی هاشمی»[قرمزی] بازیگر ... گلاب کش گلاب کش . [ گ ُ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ گلاب . آنکه از گل گلاب کشد. گلاب کشی گلاب کشی . [ گ ُ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل گلاب کشیدن . رجوع به گلاب کشیدن شود. گلاب شکر گلاب شکر. [گ ُ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) قسمی شیرینی که در میان گلاب دارد. شیرینی که در درون آن شربتی معطر به گلاب است . گلاب پاچ گلاب پاچ . [ گ ُ ] (نف مرکب ) رجوع به گلاب پاش شود. گلاب پاش گلاب پاش . [ گ ُ ] (نف مرکب ) گلاب پاشنده . || (اِ مرکب ) ظرفی است معروف که از آن گلاب پاشند. (آنندراج ). آوندی لوله دار که بدان گلاب میپ... گلاب گیر گلاب گیر. [ گ ُ ] (نف مرکب ) گلاب گیرنده .آنکه گلاب تهیه کند : و مثال برآمدن و باز فرودآمدن این بخارها و رطوبت ها همچون کارگاه گلابگیران ا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود