اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل کردن

نویسه گردانی: GL KRDN
گل کردن . [ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عجین کردن آب را با خاک . آمیخته کردن خاک و آب :
خاک وجود ما را از آب باده گل کن
ویران سرای دل را گاه عمارت آمد.

حافظ.


|| کنایه از آلوده کردن . (آنندراج ) :
در جنب رحمتش چه نماید گناه خلق
یک مشت خاک گل نکند آب بحر را.

هادی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
گل افشان کردن . [ گ ُ اَ ک َدَ ] (مص مرکب ) گلریزان کردن . پراکندن گل بسیار. ریختن گل بسیار بر سر کسی . گل باران کردن : پسر را پدرگر به زند...
چراغ گل کردن . [ چ َ / چ ِ گ ُک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چراغ روشن کردن . (آنندراج ). ترقی کردن و زیاد شدن روشنی چراغ ، چه ترقی هر چیز ر...
گل افشانی کردن . [ گ ُ اَک َ دَ ] (مص مرکب ) گل باران کردن . گل ریزان کردن : که یک روز در وقت گل طاهر گل افشانی کرد که هیچ ملک بر آنگونه...
پیاله گل آگین کردن . [ ل َ / ل ِ گ ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) پَر می کردن پیاله . پُر کردن جام .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.