گل گل
نویسه گردانی:
GL GL
گل گل . [ گ ُگ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر واقع در 33000گزی جنوب خاوری شهر ملایر و 18000گزی شمال خاوری راه شوسه ٔ ملایر به اراک . هوای آن معتدل و دارای 78 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۷ ثانیه
گل انگشتانه (گل انگشتانه ارغوانی)
Digitalis purpurea
Foxglove - Purple Foxglove
گل انگشتانه کرکدار
Digitalis lanata
Grecian Foxglove
Scroph...
گل در چراغ افتادن . [ گ ُ دَ چ ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از روشن شدن چراغ . (آنندراج ). گرفتن چراغ . (مجموعه ٔ مترادفات ص 296) : حسن بی عاش...
گل به چشم افتادن . [ گ ُ ب ِ چ َ اُ دَ ] (مص مرکب ) مؤف شدن به مرض گل چشم . (آنندراج ) : به چشم شبنم این بوستان گل افتاده ست ز بس گری...
گل به آب انداختن . [گ ُ ب ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) همان گل به آب دادن است . مثل برای کسی است که عمل تازه و حرکت زشتی از خود نشان دهد. ...
پیاله گل آگین کردن . [ ل َ / ل ِ گ ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) پَر می کردن پیاله . پُر کردن جام .
ده دوست محمدشاه گل . [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 7هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. ...