گوش
نویسه گردانی:
GWŠ
گوش . (اِخ ) دهی است از دهستان نیکشهر شهرستان چاه بهار واقع در 14 هزارگزی باختر نیکشهر، کنار راه مالرو نیکشهر به نبت . کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است . سکنه ٔ آن 200 تن است . آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و خرما وشغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . ساکنان از طایفه ٔ شیرانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
نه گوش . [ن ُه ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شکلی که نه زاویه دارد.
گوش کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ گوش . که گوش را کشد و پیچاند. متوجه ساختن صاحب گوش را یا بدنبال خود کشاندن خداوند گوش را : مر شما ...
گوش خر. [ خ َ ] (اِ مرکب ) میلکی باشد که بدان گوش را بخارند. (جهانگیری ).رجوع به گوش خارک و گوش خرک شود. || نام جانوری است که در گوش در...
گوش خر. [ خ َ ] (اِ مرکب ) گیاهی که نام علمی آن اگاوی آمریکانا ۞ است و به عربی آن را صباره و الصبرالامریکی و به فارسی صباره ٔ آمریکایی...
گوش خر. [ ش ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اذن حمار. آلت شنوائی خر : تو فضول از میانه بیرون برگوش خر درخور است با سرخر. سنایی .گوش خر بفرو...
گوش خز. [ خ َ ] (اِ مرکب ) (از: گوش + خز، خزنده =گوش خزک ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جانوری است که آن را هزارپا میگویند. (برهان ). کرم ...
گوش گل . [ گ َ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی از صدف از طایفه ٔ حیوانات ناعمه یا عدیم الفقار ۞ . (یادداشت مؤلف ). || نفخ غده ٔ زیرگوش . نکاف و آن آ...
ثت گوش . [ ث َ ت َ ش َ ] (اِخ ) (ساتاگید) ناحیه ای است از شاهنشاهی ایران در جنوب باختریش (باختر) و آن افغانستان مرکزی است که تقریباً از هرا...
پنج گوش . [ پ َ ] (اِ مرکب ) که پنج زاویه دارد.
بن گوش . [ ب ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زیر نرمه ٔ گوش باشد. (برهان ) (آنندراج ). || فرایاد. بخاطر. درگوش : هرچه رسول اﷲ (ص ) در حق علی...