گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لو نویسه گردانی: LW لو. (اِخ ) ۞ نام رودخانه ای به فرانسه به درازای 125هزار گز. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی طاوس لو طاوس لو. [ وو ] (اِخ ) دهی از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه . در 12هزارگزی جنوب ترکمان و 10هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . کوهستا... عاشق لو عاشق لو. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 26هزار و پانصدگزی جنوب باختری خداآفرین و 30 هزارو پانصد... پیچه لو پیچه لو. [ چ َ ] (اِخ ) نام موضعی به کجور مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 108 بخش انگلیسی ). ادات لو ادات لو. [ ] (اِخ ) طائفه ای چادرنشین و زارع در حوالی مشکین آذربایجان ، دارای 200 خانوار. ییلاق آنان به سنبلات و قشلاقشان مُغان است . (جغ... امین لو امین لو. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل با 377 تن سکنه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). جلال لو جلال لو. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در 35هزارگزی شمال مشکین شهر و 12هزارگزی راه شوسه ٔ گرمی - ... جمعه لو جمعه لو. [ ج ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار واقع در 30هزارگزی راه مالرو عمومی . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای... دشمن لو دشمن لو. [ دُ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 297 تن . آب آن از چشمه و رود، و محصول آن غلات و حبوبات و پنبه است .... خلفه لو خلفه لو. [ خ َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل . واقع در بیست هزارگزی خاور اردبیل و 15هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به آستارا. این ... حاجی لو حاجی لو. (اِخ ) یکی از بلوکات همدان . حدّشمالی آن مهربان و سردرود و شرقی درگزین (درجزین ) وجنوبی چاربلوک و غربی مهربان و خدابنده لواست . ا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۴ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود