لوت
نویسه گردانی:
LWT
لوت . (اِخ ) (کویر...) نام کویری واقع در شمال کرمان و جنوب شرقی کویر نمک و سیصد گز پست تر از آن و آن بیابانی است خشک و هیچ اثر آب در آن دیده نشود و دربدی وضع و هولناکی شهره است ، معذلک ایلات مختلف و ساربانها از آنجا بگذرند و راههای زمستانی قافله در کویر باشد و شب هنگام در آن حرکت کنند و روزها شتران به چرا بازدارند. طول این کویر 1100 هزار گز است ، ولی نباید پنداشت که تمام قسمتهای آن یکسان و موسوم به کویر لوت میباشد، بلکه مرکب است از کویرهایی کوچک شبیه به هم ولی جدا از یکدیگر. ارتفاع متوسط آن 600 گزو پست ترین نقاطش در نزدیکی خبیص سیصد گز است . در ناحیه ٔ کویر آب بسیار کم است . قنوات و چشمه ها به غایت کم آب و اغلب شور میباشد. یکی از مسافرین مشهور موسوم به خانیکف راجع به کویر چنین مینویسد: بسیار مشعوفم که به سلامت از سخت ترین کویرها گذشتم ، زیرا کویرهای گبی و قزل روم در مقابل کویر لوت دشت حاصلخیزی به شمارمی آید... رجوع به جغرافیای طبیعی کیهان ص 119 شود.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لوط. (اِخ ) دهی از دهستان بهرستاق بخش لاریجان شهرستان آمل ، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری رینه . کوهستانی و سردسیر. دارای 75 تن سکنه . آب ...
لوط. (اِخ ) ۞ نام پیغمبری است علیه السلام ، به مؤتفکات و او پسر برادر ابراهیم علیه السلام ، یعنی لوطبن هاران بن تارخ . (منتهی الارب ). طبر...
لوط. (اِخ ) ابن یحیی بن سلیمان بن الحرث بن عوف بن ثعلبةبن عام بن ذهل بن مازن بن ذبیان بن ثعلبةبن سعدبن مناةبن غامد. و اسم غامد عمربن عب...
دریای لوط. [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) بحیره ٔ لوط. بحرالمیت . دریاچه ٔ لوط. رجوع به بحیره ٔ لوط و سفرنامه ٔ ناصرخسرو شود.
بحیره ٔ لوط. [ ب ُ ح َ رَ ی ِ ] (اِخ ) نام دریاچه ای به فلسطین که آنرا بحرالمیت ۞ . نیز نامند و رود اردن آن را از شمال به دریاچه ٔ طبریه پ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دریاچه ٔ لوط. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) بحیره ٔ لوط. بحرالمیت در فلسطین . رجوع به بحیره ٔ لوط در ردیف خود شود.
این افسانه در تورات، کتاب پیدایش، فصل 19 از بند 30 تا 38 چنین آمده است: 30ـ لوط ترسید در سوآر زندگی کند. از آن جا بیرون آمد و با دو دختر خود به کوهستا...