گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوه نویسه گردانی: LWH لوه . دوکووری [ ل ُ وِ رِ ] (اِخ ) ۞ ژان باتیست . رمان نویس فرانسوی و کنوانسیونی از دسته ٔ ژیرندن ها، مولد پاریس (1760-1797 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی لوح سنگی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لوح مرقد لوح مرقد. [ ل َ / لُو ح ِ م َ ق َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) لوح تربت . لوح مزار. لوح قبر : حرام باد بر آن کوهکن شهادت عشق که لوح مرقدش از ... لوح روزتا این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لوح تربت لوح تربت . [ ل َ / لُو ح ِ ت ُ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تخته سنگ که آیات و ابیات و مانند آن بر آن کنده یا نوشته بر قبر نهند و گاهی هم... لوح طلسم لوح طلسم . [ل َ / لُو ح ِ طِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفحه ٔ مس یا برنج و یا کاغذ و غیره که در آن وجه گشادن طلسم و حقیقت آن کنده و ... لوح رایانه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لوح محفوظ لوح محفوظ برنامه تکوینی این جهان است که به مشیت و اراده الهی صورت تحقق و تکوین یافته است. مقدرات تمام موجودات و مخلوقات عالم با قلم صنع در این لوح ثبت... لوح و قلم لوح و قلم . [ ل َ / لُو ح ُ ق َ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به لوح (در معنی کتاب مبین ) و قلم شود : لوح و قلم به قطع دماغ و زبان تو... لوح میثاق لوح میثاق . [ ل َ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از دو لوح که خدای پس از شکستن الواح عشرة به موسی فرستاد. لوح محفوظ لوح محفوظ. [ ل َ ح ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قال اﷲ تعالی : فی لوح محفوظ، قیل هو لوح ما فی السماء و مکتوب مافیه و قیل انه من نور و ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود