گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مارش نویسه گردانی: MARŠ مارش . (فرانسوی ، اِ) ۞ (اصطلاح نظامی ) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب . || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانند. (فرهنگ فارسی معین ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی مارش مارش . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بتخانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله ٔ هفت بتخانه است که بنام... مارش مارشmārš (marche) معنی قطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربههای محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گامهای آنها نواخته میشود. مترا... پن مارش پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) ۞ از ناحیه ٔ اکس دارای 4270 تن سکنه ودر آنجا عصاری روغنهای نباتی و ازجمله زیتون هست . پن مارش پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) نام شهری واقع در فینیستر از ناحیه ٔکمپر دارای 7037 تن سکنه و بدانجا صید ماهی کنند. پن مارش پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) (پوانت دو...) (در لهجه ٔ برونن ، سر اسب ) دماغه ای در جنوب شرقی بال ِ اودیترن . معرش معرش . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ) درخت رز وادیج ۞ بسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ):رز معرش که میانه ٔ آن یکساله بوده است و ضیعه ٔ آن ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود